یك بعد موضوع این است كه میگوییم: چون فلان نویسنده نتوانسته است از كادر چهاردیواری ذهنی خود فراتر برود؛ چون نتوانسته است لااقل از بالای دیوار نگاهی هم به آن سوی دیوار بیفكند؛ و چیزی را ببیند كه متفاوت با دیدههایی است كه یك عمر به صورت تكرار در حیطهٔ حصار قالب ذهنی خود دیده است؛ قابلیت تأمل و توجه را ندارد!
آنچه گفتیم، از بعد نویسنده و عرضهكننده است. اما، به نظرم در این گونه روابط، آنچه مهم است خواننده است. نحوهٔ نگرش خواننده بسیار مهمتر از نحوهٔ عرضهٔ موضوعات و مسایل است به وسیلهٔ نویسنده! اگر شنونده یا خواننده استعداد و ظرفیت دریافت داشته باشد؛ و به عبارت دیگر اگر كور و كر نباشد، در یك رابطهٔ صحیح با همه چیز، از جمله با چیزهایی خواهد بود كه بر او عرضه میشود. اگر چیزی كه بر او عرضه میشود، صحیح باشد، از صحیح بودن آن بهرهور میشود؛ و اگر ناصحیح باشد، همان ناصحیح بودن برای وی مفید و آموزنده است.