اساس زندگی


   انسان از يك پايگاه دروني به زندگي وصل نيست. با زندگي غريبه است. زندگي نمي‌كند بلكه دنياي دروني خود را تكرار مي‌كند و آن را به حساب زندگي مي‌گذارد و اين دنياي دروني يك دنياي گسسته و غيرمرتبط است.

برگرفته از کتاب «رابطه»



فدیه


   اصولا زندگی انسان "هویت فکری" در تمام ابعاد و زمینه‌ها یک زندگی نسیه و معلق است. کیفیت "شدن" و "بعداً رسیدن" دارد. و انسان به هوای آن زندگی وعده‌ای و نسیه، زندگی نقد را می‌بازد و از دست می‌دهد.