و اما نكتهٔ دفاعیه از بُعد و بخشی دیگر: اولاً صرف نوشتن چند كتاب نشانهٔ خردمندی نیست؛ نشانهٔ اصالت اندیشه نیست!
اغلب اندیشههای ما اولاً دست دوم است؛ عاریه و فرضی است؛ مال خودمان نیست. ثانیاً بخش كثیری از اندیشههایمان ـ گذشته از اینكه مال خودمان نیست ـ مبتنی بر توهم است؛ مبتنی بر تخیل، تصور و توهم است! (عجالتاً رودهات را از تركانده شدن نگه دار شاید خدا یارت باشد. من دیدهام گاهی زیرچشمی، نامحرمپایی هم میكنی! ولی شأن و شكوه و بخشندگی حضرت حق، اجل از آن است كه به خاطر یك نگاه زیرچشمی چنان جرم سنگینی برای انسان تراشیده باشد!) در هر مورد توهم، موضع اساسی «توبه» را فراموش نكن! در تو توبهٔ صادقانه؛ و از خدای تبارك و تعالی هم بخشش كریمانه! آره... بابا... همه چیز با راستی درست میشود! اینكه میفرماید: «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» خیلی با معنا است! اگر نماز را از موضع وحدت نخوانی، از نماز چندان بهرهای حاصل نخواهد شد!