نه؛ خيلي وبلاگ مختصر و حقيرانهاي شد! يك چيزهايي دنبالهاش اضافه كنيم!
از اين قضايا ياد يك پارهاي موضوعات افتادم ـ كه ارتباط تنگاتنگي دارد (اين كلمهي تنگاتنگ را شما نسل نميدانم چندميها از خودتان درآوردهايد. من كه چندان از آن خوشم نميآيد. انگار يك طور معنيهايي دارد. خوب بگو "ارتباط نزديك" ـ تمام شد! چه اشكالي دارد؟!)
بههرچه نگاه ميكني ميبيني از قديم، از خيلي قديم، انسانها توجهشان را روي قشر موضوعات، روي صرف الفاظ متمركز ميكردهاند! و تا آنجا كه بررسيهاي عالمانهي اين وبلاگنگار محترم كشف و غور و تفحص، بهعلاوهي تجسس، فرموده است و به نتايج بيآب و ناني دست يافته است؛ ماندن در سطح الفاظ دو زيان عمده دارد: يكي از آن زيانهاي عمده اختلافافكني عمده بين انسانها است ـ همانطور كه وبلاگنويسهاي قرون گذشته هم به اين موضوع اشارات عديده داشتهاند!
مسألهي ديگري كه از ماندن در سطح كلمات حاصل ميشود ـ كه البته آن را نميتوان حاصل يا محصول دانست! زيرا اين نوعي بيحاصلي است ـ چنانکه توضيح خواهم داد، در سطح الفاظ ماندن، منجر به ـ بلانسبت ـ ناداني، بيمحتوايي، ستروني، بيجوهري و سطحي بودن ـ و با سطح دلخوش بودن ميگردد!
روي اين وبلاگ خيلي بايد تأمل كنيد. وبلاگ پدر و مادردار مهمي است! من چند بار اشاره كردهام كه بعد از فرو رفتن انسانها به قالب "هويت فكري"، در زمينهي آگاهي، در زمينهي دانايي، روشنايي، فرهيختگي، جوهر معنويت، ادراك و چيزي كه آن را شعور كلي مينامند، كوچكترين تغييري در انسان حادث نشده است، و هرگز نخواهد شد!
منظور دانش و علوم فيزيكي نيست! در اين زمينهها ميبينيم كه انسان به ماه رفته؛ و چهها كه نكرده است! منظور آن كيفيتي است كه قرآن ميفرمايد: اينها كور و كر و لالاند ـ و خود نميدانند!
با توجه بهاينكه ما كور و كر و لال فيزيكي نيستيم ـ با چشم فيزيكي ميبينيم، با گوش فيزيكي ميشنويم، با زبان فيزيكي سخن ميگوييم؛ اين سؤال مطرح ميشود كه در اينصورت منظور چه نوع كور و كر و لاليئي است؟!
و نيز مولوي با چه منظور ميفرمايد:
از اين قضايا ياد يك پارهاي موضوعات افتادم ـ كه ارتباط تنگاتنگي دارد (اين كلمهي تنگاتنگ را شما نسل نميدانم چندميها از خودتان درآوردهايد. من كه چندان از آن خوشم نميآيد. انگار يك طور معنيهايي دارد. خوب بگو "ارتباط نزديك" ـ تمام شد! چه اشكالي دارد؟!)
بههرچه نگاه ميكني ميبيني از قديم، از خيلي قديم، انسانها توجهشان را روي قشر موضوعات، روي صرف الفاظ متمركز ميكردهاند! و تا آنجا كه بررسيهاي عالمانهي اين وبلاگنگار محترم كشف و غور و تفحص، بهعلاوهي تجسس، فرموده است و به نتايج بيآب و ناني دست يافته است؛ ماندن در سطح الفاظ دو زيان عمده دارد: يكي از آن زيانهاي عمده اختلافافكني عمده بين انسانها است ـ همانطور كه وبلاگنويسهاي قرون گذشته هم به اين موضوع اشارات عديده داشتهاند!
مسألهي ديگري كه از ماندن در سطح كلمات حاصل ميشود ـ كه البته آن را نميتوان حاصل يا محصول دانست! زيرا اين نوعي بيحاصلي است ـ چنانکه توضيح خواهم داد، در سطح الفاظ ماندن، منجر به ـ بلانسبت ـ ناداني، بيمحتوايي، ستروني، بيجوهري و سطحي بودن ـ و با سطح دلخوش بودن ميگردد!
روي اين وبلاگ خيلي بايد تأمل كنيد. وبلاگ پدر و مادردار مهمي است! من چند بار اشاره كردهام كه بعد از فرو رفتن انسانها به قالب "هويت فكري"، در زمينهي آگاهي، در زمينهي دانايي، روشنايي، فرهيختگي، جوهر معنويت، ادراك و چيزي كه آن را شعور كلي مينامند، كوچكترين تغييري در انسان حادث نشده است، و هرگز نخواهد شد!
منظور دانش و علوم فيزيكي نيست! در اين زمينهها ميبينيم كه انسان به ماه رفته؛ و چهها كه نكرده است! منظور آن كيفيتي است كه قرآن ميفرمايد: اينها كور و كر و لالاند ـ و خود نميدانند!
با توجه بهاينكه ما كور و كر و لال فيزيكي نيستيم ـ با چشم فيزيكي ميبينيم، با گوش فيزيكي ميشنويم، با زبان فيزيكي سخن ميگوييم؛ اين سؤال مطرح ميشود كه در اينصورت منظور چه نوع كور و كر و لاليئي است؟!
و نيز مولوي با چه منظور ميفرمايد:
داند او خاصيت هر جوهري در بيان جوهر خود چون خري!
انسان به خودش كه بيش از هر پديدهي ديگر نزديك و در تماس است. پس چرا خاصيت هر جوهري را ميداند؛ ولي جوهر هستي خويش را نميداند؟! (و اين واقعاً براي انسان خسران و فاجعهي عظيمي است!)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
» ابتدا نظر یا مطلب خود را نوشته، سپس از قسمت "انتخاب يک هويت" گزینهٔ "نام/آدرس اینترنتی" را انتخاب کرده و نام خود (یا نامی مستعار) را بنویسید.
سپس بر روی "ارسال نظر" کلیک کنید.
» لطفاً فقط درباره این یادداشت بنویسید. برای امور دیگر از صفحهٔ تماس استفاده نمایید.