یکسانی


   مردي را در پياده رو ديدم كه خيلي فرز و چابك راه مي‎رفت. وقتي چراغ راهنمايي قرمز شد از آن طرف پياده‏رو آمد لاي ماشين‏ها؛ و شروع كرد به گدايي؛ و با وجودي كه تا لحظه‎اي پيش چابك راه مي‎رفت، خودش را زد به عليلي و افليجي ـ تا جلب ترحم كند!

   چند نفري هم كه در ماشين ما بودند اين نمايش درام خياباني را ديدند ـ و مثل هميشه مستمسك پيدا كردند براي نق زدن و انتقاد كردن ـ به خاطر نادرستي آدم‎ها!


   (اتفاقاً داشتيم از يك جلسه‌ي سخنراني برمي‎گشتيم!)

   گفتيم چرا ما انسان‎ها،‌ روابط و رويدادهاي زندگي را در شكل وسيعي نگاه نمي‎كنيم؟! اگر خوب دقت كنيم مي‎بينيم بين ما انسان‎هاي هويت فكري ـ از لحاظ نمايش‎گر بودن ـ هيچ تفاوتي وجود ندارد!

   خود شما كه در جلسه حاضر بوديد؛ و ديديد كه سخنران محترم چه سخنراني سيسروني و شسته‏رفته‎اي در كرد! خوب، از شما مي‎پرسم: آيا وقتي آن مرد (سخن‎ران) در خانه تنها با زن و بچه‎اش صحبت مي‎كند، همانقدر مشعشع و بي‎نقص كلمات قلمبه‌ي استادانه مصرف مي‎كند كه در جلسه‌ي سخنراني امروز، و پيش بيگانگان و غريبه‎ها؟!!

    آيا ماهيت كار آن سخنران با اين گدايي كه هر چند دقيقه يكبار طرز راه رفتنش را ـ براي كسب پول بيشتر ـ عوض مي‎كند؛ با من كه هفته‎اي يكبار طرز سخن گفتنم را عوض مي‎كنم ـ براي كسب "به‎به" بيشتر؛ فرق مي‎كند؟!

    (يك بعد از بررسي‎هاي ما بايد صرف توضيح شباهت‎هاي هستي، رفتارها، زندگي و روابط خودمان انسان‎هاي هويت فكري بشود! اين توجه و بررسي، اثرات وسيعي دارد! اگر درك كنيم كه همه مثل هم هستيم، اينقدر به خودمان و به يكديگر نق نمي‎زنيم؛ اينقدر خود را ملامت نمي‎كنم كه من نقص‎هايي دارم و ديگران ندارند. نسبت به ديگران كه براي من نمايش بزرگي و پاكيزگي و فضيلت مي‎دهند احساس خودباختگي نخواهم داشت!

    درك يكسان بودن از لحاظ خروج از خودباختگي بسيار مفيد و مؤثر است!

۱ نظر:

احمد گفت...

گدايي نيارهاي مادي و گدايي نيا زهاي رواني

ارسال یک نظر

» ابتدا نظر یا مطلب خود را نوشته، سپس از قسمت "انتخاب يک هويت" گزینهٔ "نام/آدرس اینترنتی" را انتخاب کرده و نام خود (یا نامی مستعار) را بنویسید.
سپس بر روی "ارسال نظر" کلیک کنید.

» لطفاً فقط درباره این یادداشت بنویسید. برای امور دیگر از صفحهٔ تماس استفاده نمایید.